سفارش تبلیغ
صبا ویژن

من و این بی اعصابی!

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سلام

*به طرز وحشتناکی در جرگه پاچه گیران عالم قرار دارم!

خیلی دارم خودمو کنترل میکنم نه داد بزنم، نه گریه کنم!/

میدونم تا گریه نکنم اروم نمیشم، ولی جلو مامان که نمیشه گریه کرد.

تا الان اداره بودم. ترجمه آنی اوردن برامون ساعت سه ونیم! ینی بمیرن بااین کاراشون. اه!

من ترجمه خبر بلد نیستم.

من کلا چیزی بلد نیستم.

نمیدونم این مدت چ غلطی میکردم، فقط پول حروم کردم وگرنه از زبان هیچی نمیدونم.

از زندگی م هیچی نمیدونم.

عرضه یه پروپوزال نویسی م نداشتم. یکسال شد.

عرضه ی زندگی م ندارم.

خدا منو آفریده به تحقیر شدنم بخنده

 

**صبح ماشین وبابا برد. گفتم پس امروز بیا دنبالم. ساعتش وپرسید وگفت که میاد. بعدازظهر زنگ زدم گفتم نکنه کارم طول کشیده تو خیابون ه. نیومده بود. حتی نپرسید براچی زنگ میزنی میپرسی "کجاءم"! فقط گف فردا قرار جلسه برا ظهر شد، و کلا حالمو بهم ریخت.

نمیدونم ته این بازی های خدا به کجا میرسه، ولی میدونم ازین مرحله ش حاااااااااالم به هم میخوره!

*** گویا دیشب خواب بودم اس زده بودی.غمناک نیستم، از دیشب عصبی م. بی دلیل!

+

benyamin

 



[ چهارشنبه 92/9/6 ] [ 7:48 عصر ] [ دکترکلپچ! ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه