حس های پاییزی:)
بسم الله الرحمن الرحیم
*های/ وای پاییز داره تموم میشه! اصن بااااورم نمیشه ....چقد زود اصن نفمیدک چجوری گذشت! انقد دوسداشتم تو یه تپه برگگگگگ دراز بکشم بعد بدم یکی با یه گوشی تاچچچ عکسمو بگیره ! بعد برم عکسمو بدم بندازن رو این تخته شاسی ها ...بعد بزنم تو اتاقم :))
** هوس رنگ های جییییییییغ پاییزی دارم :) هوم.... یه مدت پیش یادمه وحشتناک سورمه ای دوسداشتم ..نه که الان بدم بیادااا ولی رنگ های خیلی جیغ و بیشتر دوسدارم الان. زررررد قررررمززز نارنجی فسفری...گوشی این رنگیا دیدین برام بخرین !:دی
*** وای خدا چقد دیروز سرکلاس حندیدیم ...ینی مرررردیم از خنده ها... من بهم ثابت شد بهره هوشی آقایون خیلی کمتر از خانوماس:)) انقد خنگ بازی درمیارن که خدا میدونه . سر امتحان یه کلمه معنی ش میشد وزیر ...دوستم به یکی از آقایون رسوند. بعد استاد برگه ها رو که جمع کرد آقایون نهایت یکی دو تا از سوالا رو ج داده بودن . بعد نیگا کرد به برگشون ...یهو گف این چیه؟؟؟؟؟؟ طرف بجای وزیر نوشته بود "ب/س/ی/ج" !!!! آخه یکی نیس بگه خارجی ها اونم از نوع زبون نفم و کافرشون :دی مگه ب/س/ی/ج دارن آخهههههههههههههه! ینی ذره ای از فکرشون استفاده نمیکنن اینا :))
****دیگه چی میخواستم بگممممم..؟ اها! دکی ع!
فعلا اعصابشو ندارم . بعد میگم .
فقط اینکه تو دانشگاه بجه های کارشناشی یه هلیکوپتر کوجمولو ساخته بودن .مراسم هواکردنش بود :)) انقده خوبب بوووود ادم احساس غرور میکرد از موفقیتش:)
***** من فقط نزدیک کنکورام بود که وقت حموم رفتن پیدا نمیکردم . الان نمیدونم چرا انقد تنبل شدم مننننننننن! خو میرسم خونه همش خستم خووو
وای خدا این همکارم انقده بانمکه ! همون که همه برنامه هاش از دو سال دیگه بود و یه ماه دیگه عقد میکنه . اونروز بحث جن شد. این ترررررررسیده بودااااااااا داشت گریه ش درمیومد!!!!! دستاش عرق کرده بود ..بعد شبش کلی خواب دیده بود :)) انقد خواب میبینه !! انگار فقط منم که خواب نمیبینم :))
[ پنج شنبه 92/9/21 ] [ 8:33 عصر ] [ دکترکلپچ! ]