وبلاگ :
دکترکلپچ!
يادداشت :
روز دوم! 1
نظرات :
2
خصوصي ،
18
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
گوياي خاموش
راستي کارتا اومدن :))
خواهرم گفته بود امسال فقط يک نوبته ها (يني فقط صبح)، بعد ما هي داشتيم مي گفتيم يا خدااااا! اون همه دفترچه (تخصصي، عمومي، هوش، با يه چيز ديگه که يادم نيس :دي)، همه ي اينا رو چه طور مي خوان بگنجونن توي صبح تا ظهر؟!
حالا که کارت گرفتم مي بينم زده 210 دقيقه، يني سه ساعت و نيم، 2 دفترچه!
نمي دونم يني چي رو حذف کردن؟ کاش اون سؤالاي فجيع هوشي حذف شده باشه :دي
واااااااااااي! خواهرجان مي گفت که امسال گفتن زبان عمومي (يادته که چه چيز فجييييييييييييييييييعي بود!) نمره ي منفي داره! (آخه اگه يادت باشه تا پارسال نداشت و مي شد هرچي بلد نيستي رو شانسي بزني).
خلاصه که فقط صبح تا ظهر بيد. من که تکليفم معلومه :|
------------
تران يادته يکي دوسال پيشا که از دکتري حرف مي زديم من چقده برام مهم بود؟ خب حالا نمي تونم بگم مهم نيست، اما خيلي خسته م، نه فقط از درس، در واقع مي تونم بگم از درس به اون صورت خسته نيستم (حالا سواي بلاهايي که سرمون اوردن). اما اينقد از چيزاي ديگه ي زندگي خسته م که حس مي کنم لااقل الآن توانايي خوندن ندارم :| (اونم با اين ظرفيت هاي خوشگل و مهر ارشد دانشگاه آزاد بر پيشاني ما!)
يکي دو روز پيش داشتم با خودم فکر مي کردم که واقعاً پس چرا امتحان مي دم؟ هي فکر کردم و بعد يهو فهميدم چرا! حس مي کنم ناخودآگاهام داره منو مينشونه سر صندلي امتحان (ولو نخونده)، که زيادم از اين فضاها فاصله نگيرم.. که يادم نره ته ذهنم هنوزم دلم مي خواد ادامه تحصيل بدم..
پاسخ
مرسي:) خداخيرشون بده. زودتر بيايم خونه. چي بود اون همه وقت. خداکنه امسال اون جاي قبلي نباشه خيلي دور بود./من الان هيچ حسي به اين آزمون ندارم جز اينکه وقتم و تلف ميکنه و البته در جريان درس خوندن نگهم ميداره..همين . تازه ازينکه کسي هم منو ببينه تو ازمون خوشم نمياد...مامان هم هنو نميدونه آزمون دارم . بابا رو ديشب مجبور شدم بگم وگرنه نميگفتم... قبول که نميشم، برام هم مهم نيس، چرا بگم خو.