وبلاگ :
دکترکلپچ!
يادداشت :
خداروشکر،خوشبختي...
نظرات :
0
خصوصي ،
11
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
گوياي خاموش
اي واااااااااااااااااي! :|
تران جان، نمي خوام حال گيري کنمااا، اما به نظرم اينا با هم لج کردن دارن سر تو خالي مي کنن :|
هم اون برخورد ديروز غفار، هم برخورد امروز اين.. اين که ايراد گرفته گفته بگو تو 5 دقيقه و اينا، يني داره اونو زير سؤال مي بره.
اصلاااااا نمي خوام با اين حرفم اعصابتو بدتر خراب کنم خو :(
اما مي خوام بگم اين چيزا بين استادا پيش مياد و بايد خيييييييلي صبور بود :(
حتي هنوزم که هنوزه قوياً معتقدم بلايي که پارسال سر خودم اوردن هم ريشه در همين اختلاف بين استادا داشت :|
الآن مي خواي چه کار کني؟
پاسخ
نميدونم. تورفتارش که بنظر نميومد با غفار مشکل داشته باشه . حتي 5شنبه دوباره هم بهش گفتم ايشون ميتونن راهنماي من باشن؟(چون خيليا رو سريع ميگف نه)گف آره چرا که نه . ولي نميدونم چرا اينجوري ميکنه .فقط تأکيد رو اينکه به غفار بگم راضي ش نکرد. اومد بنويسه ، شماره 1 و که زد گفتم نه استاد ننويسين! اينا ايراداي منه ، درستش ميکنم ..مشکل از من بوده برا ايشون ننويسين.. بعد بيخيال شد و انگار يکمم بدش اومد سريع پاشد و ديگه انگااااااااار نه انگار که من هم هستم باهام خدافظي کرد و گف حنما بهش بگو که من فقط 5 ديقه پروپوزالتو ديدم./فعلا حوصله ندارم / ولي بايد بشينم درس درمون کار کنم روش دوباره ببرم پيشش. روم نميشه ببرم پيش غفار:( /دکتر غفارثمر اصن اينجوري پروپوزال و نديد آخه . ايده اي پيش برد نه نگارشي