اهوم ... يني ميشه درگير هم نباشه

يه دلم ميگفت نميره نميتونه...///اولش فککردم با مني!:))

آمين!

نه ممنون:) دوشنبه که رفتم پيشش ميپرسم ازش ...اه اصن نميخوام ببينمش ديگه

آها آره خو شايد برميگرده اونجا...اگر برم بهداظهر نميرم همون صبح ها ميرم // دقيقا يه داروفروشِ خيابون ناصرخسرو! جددددي ميگم.

:دي آفرين دختر خوب P; /شنبه بعدازظخر اونجاس؟؟؟؟؟؟ اين که به من گف شنبه ها بعدازظهر يوني تهرانه!! گف بعدازظهر شنبه بياي هم خوبه که بعد از کارت باشه! سرکارم گذاشته تا اين حددددد؟!/ فش نده ! ولي بزن تو سرش! ديديش تاحالا؟

خخخخخ ميخواي يه چندروز صبوري کني و دان نکني؟:))

هقققق گوياا هققققققققق ! خب غفار ميگف پروپوزال بايد نوشته خودت باشه.. يجورايي يني اونقدري ادبيات و ايناي غتي اي نميخواد که ... يني بيشتر بايد حرف خودن باشه ولي امروز ع مششششخخخخص بود ادبيات ميخواد ...رفرنس ادماي مهم ميخواد ...خب من چ غلطي بکنم ! غفار نظرش اين بود که الان ليترچر خاصب مدنظر نيست و البته ميتونم منابعي که درنظر دارم درآينده استفاده بکنم هم بنويسم ولي اين يجور ديگه ميخواد!:دي ! بايد دوتا بنوبيم يکي و به اون نشون بدم يکي و به اين !:))

من ازينکه تو خوشبختي/نه آرومم نه دلگيرم/يجوري زخم خوردم که / نه ميمونم نه ميميرم/ تموم آرزوم اين بود/ يه رويايي که شد دردم/ يبارم نوبت ما شد/ ببين چي آرزو کردم/يه عمره با خودم ميگم / خدارو شکر خوشبخته / خداروشکر خوشبختي/ چقد اين گفتنش سخته...///هوم:) نه ولي شايد ادامه دادم امشب

:))))))گوش داديش قبلا! مال آلپوم عاشقانه هاشه.

نميدونم. تورفتارش که بنظر نميومد با غفار مشکل داشته باشه . حتي 5شنبه دوباره هم بهش گفتم ايشون ميتونن راهنماي من باشن؟(چون خيليا رو سريع ميگف نه)گف آره چرا که نه . ولي نميدونم چرا اينجوري ميکنه .فقط تأکيد رو اينکه به غفار بگم راضي ش نکرد. اومد بنويسه ، شماره 1 و که زد گفتم نه استاد ننويسين! اينا ايراداي منه ، درستش ميکنم ..مشکل از من بوده برا ايشون ننويسين.. بعد بيخيال شد و انگار يکمم بدش اومد سريع پاشد و ديگه انگااااااااار نه انگار که من هم هستم باهام خدافظي کرد و گف حنما بهش بگو که من فقط 5 ديقه پروپوزالتو ديدم./فعلا حوصله ندارم / ولي بايد بشينم درس درمون کار کنم روش دوباره ببرم پيشش. روم نميشه ببرم پيش غفار:( /دکتر غفارثمر اصن اينجوري پروپوزال و نديد آخه . ايده اي پيش برد نه نگارشي