اون امتحان و نه !:دي ولي خب بعدش که جوابا اومد ديديم چيجوري نوشته بوديم ديگه. ههه ولي اين امتحان قبلي و قبل از ورود آقايون که يکم راحتتريم به استاد گفتم ميشه سوالا رو نشونمون بدين؟! بهد گف براچي؟ گفتم ميخوايم غِش کنيم ! انقد خنديد!:)) بعد وسط امتحان يه کلمه رو دوستم شک داشت دستشو آورد رو برگه من که بگه اينو چي نوشتي و من داشتم برگشو نيگا ميکردم که استاد درهمون حين نگامون کرد و لبخندي زد (ازين لبخنداي شيطنت آميز که تهش يني اچگال نداره و اينا... که ديگه استارت خندمون زده شد :))/ واي خدا همش تو فکر فردائم!:(