سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آجیل!

بسم الله الرحمن الرحیم

 

*های/اولین روزی که رفتم زنگیدن که بیاید حقوق بگیرید...:)) این ینی کلی حال!:)) آخه من حقوق گرفتم رفتم مرخصی دوباره برگشتم حقوق گرفتم :))))

پریروز دوباره جلسه داشتیم. انقد خوابم میومد ...وااااااای همش حرف میزنن ! آخرش مدیره گف یه هدیه هم برای سال نو براتون داریم و فلان...از اولش هی یه کاغذ گذاشته بودیم با میم و ف هی حررررف میزدیما ینی کاغذ دیگه جا نداشت p; یه درمیون هم جملمون این بود: "کادومونو کی میدن بریم؟"

آخرش آجیل دادن. بعد ما هی هنو ندیده داشتیم فندق و بادوم زمینی هامونو با بادوم هندی های بقیه تاق میزدیم. آخرش دیدیم اصن بادوم هندی نداره :P

 

*انقدددددددددد روزام داره سریع میگره اصن نمی فمم چجوری میره! نفمیدم کی رفتم پیش غفار ...الان جمعه شد و من هیچ کار نکردم! یکشنبه باید دوباره برم پیشش . خیرسرم میخواستم ایرادایی که خودم میدونستم و درس کنم حداقل! خداکنه ضایع نشم جلوش. یادم بندازید یکشنبه برما!

 

*روان ! ی مغازه رنگ ویترای و اینجور چیزا دیدم! بریم ببینی چیا داره چخبراس. بنظرم باید یچیزایی داشته باشه. ای خدااااااااا هنو خونه ما خونه تکونیش تموم نشده...بدم میاد خونه اینجوری باشهههههههههههههههههههه همه چیش به هم ریخته س ایشششششش. یه تابلو میخوام بخرم . میخوام خوجل باشه. ولی گرون نباشه.

 

 



[ پنج شنبه 92/12/22 ] [ 4:14 عصر ] [ دکترکلپچ! ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه